در جامعه ما، امتحان مسیرهای متفاوت در دوران تحصیل و مدرسه با چالشهای زیادی همراه است. هم برای دانش آموزان و هم برای والدین و مسئولان آموزش. در گپ طلوعی۴، خانم ماندانا چگنی فراهانی یک طلوعی پژوهشگر، با مهندس حامد آرون، مدیر هنرستان استارتاپی رکاد، یکی از مدارسی که « یه راه متفاوت» را امتحان کرده به گفتوگو نشستند.
در ادامه گزارشی از این گپ را میخوانید:
تفاوت رکاد با تجربههای متداول در آموزش و پرورش چیست و چه تمایزی با سایر مجموعهها دارد؟ به یک معنی«راه متفاوت رکاد» چیست؟
تفاوت میتواند ریشه در خیلی چیزها داشته باشد. من بهطور کلی ریشه تمام تفاوتها را در طرز تفکر افراد میدانم. این طرز فکر هر شخص است که او را متفاوت میکند. اما اگر بخواهم جزئیتر توضیح دهم، ریشه تفاوت رکاد را در نپذیرفتن وضع موجود حوزه آموزش میبینم. من و جناب نیکاندیش که از سال 95 شروع کردیم وضع موجود را نمیتوانستیم بپذیریم. قادر نبودیم آن را مانند سایرین خوب ببینیم و نقدی بر آن وارد نکنیم. ما با این ایده که اگر نقدی بر چیزی داریم، خودمان هم باید کاری در جهت بهبود آن انجام دهیم، سعی کردیم در حد توان خود و در حد گامی هرچند کوچک کاری کنیم و این طرز تفکر موجب پایهگذاری رکاد شد.
شما پیش از پایهگذاری رکاد، به صورت رسمی در آموزش و پرورش مشغول به کار بودهاید. با تجربه و زیست در آن فضا و با دیدن شرایط، محدودیتها و کاستیها به این نتیجه رسیدید که باید قدم در راهی متفاوت گذاشت. لطفا برای ما بیشتر در مورد داستان شکلگیری ایده رکاد توضیح دهید.
بله، من به مدت 10 سال در بخشهای مختلف سازمان آموزش و پرورش مشهد مانند معاونت آموزشی و معاونت پژوهش و برنامهریزی مشغول به کار بودم. در آن زمان، مدتی به کارهای تشکیلاتی مانند مجمع مهندسین فردا (مجمعی که به توانمندسازی و رشد دانش آموزان کمک میکرد) مشغول بودم. تا اینکه با جناب نیکاندیش که در حوزه کسبوکار فعال بودند، آشنا شدم. ما بر اساس دغدغههای مشترکی که داشتیم با یک رویداد استارتاپ ویکند برای دانش آموزان شروع کردیم. در آن زمان اصلا فکر نمیکردیم که به اینجا برسیم.
من همیشه این دغدغه را داشتم که چرا رویدادی برای دانش آموزان برگزار نمیشود؟ در حالی که در حوزه دانش آموزی ما مخاطبان و بستر مهیاتری داریم. چرا این رویدادها را باید به زمان دانشجویی موکول کنیم؟ زمانی که شاید برای یادگیری و ورود به این حوزه برای جوانان دیر باشد. در نهایت برگزاری یک استارتاپ ویکند، باعث شد تصمیم بگیریم رویدادهای حوزه دانش آموزی را منسجمتر و نظاممندتر پیش ببریم و فراتر از یک رویداد به آن نگاه کنیم که مبنای ایجاد رکاد شد.
در استارتاپ ویکند، هسته و محور این است که به دانش آموزان اجازه داده شود تا ایدههایشان را مطرح کنند. در حضور منتورها و داورها، تیم تشکیل دهند و ایده را به ثمر برسانند. اگر بذر هنرستان رکاد یک استارتاپ ویکند است، چه اتفاقی در آن افتاده است؟
پس از برگزاری چند استارتاپ ویکند فهمیدیم رویداد صرفا حکم یک جرقه و یک درگاه ورود به فعالیتی بزرگتر و ورود به دنیای کسب و کار را دارد . ولی هرگز برای رشد و توسعه فردی کافی نیست.به این منظور، پس از برگزاری رویدادها، دورههای آموزشی در زمینههای مختلف مانند برنامهنویسی، گرافیک و … مانند دوره فرهنگستان کارآفرینی و نوآوری با کمک شهرداری و اتاق بازرگانی برگزار کردیم. اما کمی بعد به این نتیجه رسیدیم که این آموزشها را در برنامه اصلی درسی یک نوجوان و دانش آموز قرار دهیم.
این امر باعث شد تا به صورت رسمی وارد حوزه آموزش شویم و ایده هنرستان رکاد از مسیر رویدادی که داشت، به شكل يك آموزش رسمی درآمد و هنرستان رکاد بنیانگذاری شد و دوسال است که شروع به کار کرده است.
چه اتفاقاتی در مسیر شکلگیری رکاد پیش آمد؟ آیا گرفتن مجوز و تعریف کردن چنین فضایی کار آسانی بود؟
شکلگیری این جریان، کار بسیار سختی بود و محدودیتهای فراوانی داشت. البته باید توجه داشته باشید که این جمله را من میگویم که سالها عضو سیستم دولتی و مدیریتی آموزش و پرورش بودم. معتقدم مسیر توسعه کشور از طریق دولت نمیگذرد و اعتقاد دارم به اینکه افراد باید تمرکز خود را جای دیگری بگذارند. پس از حوزه دولتی خارج شدم و تمرکز خود را روی رکاد گذاشتم.
بنیانگذاری چنین سیستمی کار آسانی نیست و سختیهای فراوان دارد اما با تلاش بسیار و اراده قوی، شدنی است.
علاوه بر سرفصلهای متداول آموزش و پرورش ، تجربه متفاوت دانش آموزان در رکاد چیست؟ به عبارت دیگر، تفاوت تحصیل در رکاد با سایر هنرستانها در چیست؟
سه مزیت روشن در رکاد وجود دارد که وجه تمایز آن با سایر هنرستانهاست:
- محتوا: علاوه بر محتوای متداول آموزش و پرورش، محتواهایی مانند مهارتهای فنی و مهارتهای نرم در آموزشهای رکاد وجود دارد. البته بعضی محتواها در رکاد صرفا تقدم زمانی دارند. یعنی اگر محتوایی در سیستم رسمی آموزش و پرورش در سال دوازدهم تدریس میشود ما در سال دهم تدریس میکنیم. چرا که معتقدیم دانش آموزان زودتر باید با این مباحث آشنا شوند و در سال دوازوهم بتوانند پروژههای جدی و کاری را انجام دهند.
اما محتواهای منحصربهفردی هم در رکاد وجود دارد که در آموزش رسمی وجود ندارد. و به دو گروه مهارتهای فنی و مهارتهای نرم مانند انتقادپذیری، فنبیان، کار تیمی تقسیم میشود که در برنامه مهارتآموزی رکاد به دانش آموزان آموخته میشود.
- مدرسین: رکاد بیش از هر مدرسه ديگري، محل تردد کارآفرینانکشور است. به دلیل برگزاری رویدادهای مختلف، میزهای تجربه و شبیهسازی برخی تجربیات بینالمللی مانند FailCon کارآفرینان زیادی از کشور به رکاد میآیند. و دانش آموزان از حضور و تجربیات آنها بهرهمند میشوند. از سوی دیگر، مدرسین نیز از منتورها و فعالان اکوسیستم نوآوری هستند.
- متد: در ركاد متمرکز بر متد PBL( Project Base Learning) هستیم و بچهها با انجام پروژه، پروسه یادگیری را طی میکنند. در متد دیگری به اسم (آموزش بازیمحور)GBL(Gaming Base Learning) بازی جزوی از پروژه است و زیرمجموعه PBL میباشد.
باشگاه کسبوکار مسئول پیادهسازی اجرایی این متدها و واسط بین فضای واقعی کسبوکار و فضای آموزشی است. این باشگاه یک مدل شبیهسازی شده از یک آژانس دیجیتال مارکتینگ است، چون معتقدیم که کارآفرین شدن، لحظهای اتفاق نمیافتد و بچهها باید فریلنسری و کارمندی را تجربه کنند،باید بتوانند پروژههایی را برای افراد مختلف انجام دهند و بعد از کسب این تجربهها وارد حوزه ایدهپردازی و نوآوری شوند.
در هنرستان ما سه هدف مشخص نیز وجود دارند که بچهها باید به یکی از آنها دست پیدا کنند.
- فریلنسر حرفهای شدن پس از سه سال، فارغ از اینکه وارد دانشگاه شوند یا خیر
- Founder شدن و فارغالتحصیلی با يك ایده استارتاپی
- استخدام کسبوکارها و استارتاپها دیگر شوند.
همه باید کارمندی و فریلنسری را تجربه کنند، کسانی که روحیه کارآفرین شدن را ندارند میتوانند فریلنسر و کارمند شوند. و در خدمت اکوسیستم مفید باشند
هدف رکاد تربیت نیرو برای کسبوکارهاست. همه باید موفق شوند و در خدمت اکوسیستم باشند ولی لزوما همه نباید کارآفرین شوند. کسانی که تاب و تحمل کارآفرین شدن را دارند به آن جهت سوق پیدا میکنند و رکاد نیز در این جهت کمکشان میکند ولی رفتن افرادی که توانایی تحمل دشواریهای مسیر کارآفرینی را ندارند، به این سمت، بسیار اشتباه است.پس فارغ از کارمندی یا کارآفرینی، هدف رکاد را تربیت نیرو برای کسبوکارها گذاشتهایم.
آیا در رکاد بچههایی را سراغ دارید که نتیجه زحمتهایتان را در آنها دیده باشید؟
البته که موارد موفقی داریم. دانش آموزانی در هنرستان هستند که حتا پس از یک سال حقوق میگیرند و شرکتهایی خواهان جذب آنها هستند اما به دلیل فاصله گرفتن از مسیر رشد در بعضی موارد با استخدام شدن آنها مخالفت کردیم. کارمندان کلیدی مجموعه رکاد نيز این از دانش آموزان رویدادهای قبلی هستند که توانمندی بالایی داشتند. فریلنسرهایی توانمند که به خوبی کار را انجام میدهند.
و همچنین تیمهایی هستند که ایدههای خود را دنبال میکنند و تجربیات متنوعی داشتند از جمله تجربه شکست که خود یکی از ملزومات پیشرفت در مسیر کارآفرینی است. به گفته آقای شهری، یکی از تسهیلگران رویدادهای جهانی استارتاپ ویکند، مزیت اصلی در رکاد این است که مخاطبین آن بیشترین فرصت را برای شکست خوردن دارند چون دانش آموز هستند و زمان بيشتري را دارند.دانش آموز با توجه به سن و تکیهای که به خانواده دارد، زمان بیشتری برای شکست دارد و با جسارت بیشتری پیش رفته و از شکست نمیترسد. در فضای کارآفرینی کسانی موفق میشوند که تجربه شکست بیشتری دارند و ترس از شروع نداشته باشند.
با اینکه دانش آموز فرصت بیشتری برای شکست خوردن نسبت به بزرگترها و دانشجویان دارد ولی از طرفی هم در سن خاصی هستند و روحیه حساستری دارند. حمایتهای روانشناختی و محافظت از روح و روان بچهها مثلا در مواجهه با تلاش و شکست و… چگونه است؟ چه تدابیری در رکاد برای این موضوع اندیشیده شده است؟
دانش آموز نیرویی در قالب فرد رشدیافته و بالغ نیست به عبارتی یک دانش آموز همیشه یک دانش آموز است حتی اگر یک کارآفرین و فریلنسر حرفهای باشد. اشتباه است که یک دانش آموز را هرچند که حرفهای هم باشد، در قامت یک فرد بالغ تصور کرد.
باید توجه داشت که مدیریت دانش آموزان فعالیت خاصی است، و از طرفی دیگر رفتار و ادبیات شرکتها مربوط به افراد بالغ است و در صورت همکاری، نباید رفتار مشابهی با دانش آموزان شود حتی اگر دانش آموز از نظر فنی حرفهای باشد.
اما هر دانش آموز در رکاد برنامه منحصر به فرد خودش را دارد، عدهای فقط آموزش میبینند، عدهای در بیرون کارآموز هستند و… که این تصمیم بستگی به ویژگیهای هر فرد به طور خاص دارد . این منحصر به فردی باعث میشود هر فرد برنامه جدا داشته باشد و در قالب یک شخصیت منحصر به فرد تحلیل شود و مسیر رشد مجزا داشته باشد. به همین جهت مدیریت دانش آموزان مهم است تا گمراه نشوند و در مسیر رشد بمانند. ما در رکاد، با ابزار کوچینگ برای هر نفر به طور منحصر به فرد مسیر شغلی را طراحی و ارزیابی میکنیم.
آیا موردی بوده است که دانش آموز از مسیری که داشته منصرف شود؟ با وجود استعدادی که داشته،هماهنگ و همراه با برنامهای که برایش داشتید نشود؟
بله، تعداد انگشتشماری بودهاند.
ورود به رکاد بسیار سختگیرانه است و تستهای روانشناختی، سنجش کارآفرینی، تست mbti ، رغبتسنج هالند و… گرفته میشود و برای هر فرد تحلیل و مصاحبه جداگانه انجام میشود. از ورود افرادی که مناسب این فضا نیستند جلوگیری میکنیم. البته که این سیستم و استعدادشناسی خطایی دارد و لزوما همه افرادی که وارد میشوند تا انتها موافق و همراه نیستند و همه اینها ریشه در استعدادشناسی دارد.
آیا استعدادشناسی قبل از آموزش رسمی نیاز است؟یا نیاز به تجربه کردن فضا دارد؟به عبارتی آیا میشود افق و چشمانداز تواناییهای کودک و دانش آموز را قبل از دوران آموزش رسمی تشخیص داد و به آن اتکا کرد؟ یا اینکه استعدادشناسی نیاز به تجربههای متفاوت و زندگی کردن دارد؟
استعدادشناسی قطعا آسان نیست.
استعدادشناسی بهتراست که قبل از آموزش رسمی شروع شود و این وابسته به تمرکز خانواده برای کشف استعداد است.
تکامل استعداد باید در فضای رسمی مدرسه و آموزش و پرورش و بعد در دانشگاه باشد ولی خانواده نباید منتظر مدرسه باشد و باید تواناییهای فرزندشان را در حوزههای کلی تست کنند. علاقه به هنر، ورزش، موسیقی و… تا حد زیادی قبل از ورود به مدرسه توسط خانواده ها قابل کشف است.
یک موسسه تحقیقاتی آماری در خاورمیانه ارائه داده است و اظهار کرده آموزش و پرورش در ایران دستگاهی است که دانش آموز با خلاقیت وافر را وارد کرده و با خلاقیت نزدیک به صفر وارد دانشگاه میکند. مدارس در ایران قاتل خلاقیت هستند و متاسفانه آموزش و پرورش ارزشی برای خلاقیت قائل نیست.
اگر سیستم آموزشی به دنبال این باشد که نیروی وفادار برای خود بسازد هرگز سیستم متعالی نیست، بلکه سیستمی موفق است که نیروهایی را تربیت کند که جسارت و توانمندی مخالفت علیه آن سیستم را داشته باشند.
پس با این شرایط، یافتن استعدادها کار پدر و مادر است و نباید متکی به مدرسه باشد. والدین باید از سه سالگی بعد به بچهها اجازه تجربه کردن را بدهند تا استعدادهایشان تا حدودی کشف شود. حتی با ورود به مدرسه نیز مسیر استعدادیابی به طور کامل مشخص نمیشود. باید تجربه رخ دهد تا علاقهمندی واقعی مشخص شود.
علاقهمندی ریشه در زمانی دارد که برای کارها ناخودآگاه وقت بگذاریم و این بخش توسط خانوادهها قبل از ورود به مدرسه قابل کشف است.
تا قبل از ورود به مدرسه استعدادها به طور کلی کشف میشوند و پس از مدرسه و در ادامه استعدادها پرورش و تکامل یافته و شکوفا میشوند و خانوادهها نیز باید نظارت را داشته باشند.
نقش موثر خانوادهها و یا نقش منفی آنها در فضایی که رکاد تلاش میکند برای بچهها فراهم کند چیست؟
خانوادهها بیشترین نقش را دارند. در شاخصهای هشتگانه تست سنجش کارآفرینی، عوامل مرکز کنترل درونی و ریسکپذیری، تحمل ابهام و … وجود دارد که همه این موارد در درون یک خانواده شکل میگیرد. چقدر خانواده به بچهها امکان تجربه کردن و ریسک کردن را میدهد؟ ریشه مرکز کنترل درونی این است که هرچیزی که برای ما اتفاق میافتد را در درون خود ببینیم. در خودمان به دنبال دلیل اتفاقات باشیم نه اینکه به دنبال مقصر دیگری مانند تحریم، دلار و … باشیم. یک کارآفرین همه چیز را در درون خود و تیمش میبیند. این مرکز کنترل درونی که تعریف شد در درون خانواده شکل میگیرد. در این رابطه نتایج پژوهشها نشان میدهد، برای مثال در آمریکا خوشبینی دلیل رشد کارآفرینی است. در ژاپن سختکوشی، در فنلاند شاد بودن و …که همه اینها ریشه در اجتماع و خانواده دارد.
طی بررسیها مشخص شده که اصلیترین مشکل هدایت تحصیلی، خانوادهها هستند. اصلیترین نهاد جامعه نیز خانواده است و موثرترین نقش را دارد. رشد اصلی و توسعه کامل هنگامی رخ میدهد که خانوادهها نیز همراه بوده و گفتوگوپذیر باشند تا مسیر رشد فرزند رقم بخورد.
مسیر تغییر و توسعه از پایین به بالا رخ میدهد نه از بالا به پایین. یعنی هرچه که مسئولین و نهادها فرآیندی را مثبت بپندارند و برای عملی کردن آن تلاش کنند، مادامی که جامعه و اصلیترین نهاد آن یعنی خانواده متوجه آن نباشد، اتفاقی نمیافتد و تغییری ایجاد نمیشود.