مرکز نوآوری دانش آموزی؛ گپ طلوعی3
دانش آموزان پر از شور و اشتیاق کنجکاوی و کشف ایدههای نو هستند. اما اغلب به دلیل شرایط فکری جامعه برای ورود به حوزه کارآفرینی محدودیتهایی دارند. برای آشنایی با مسیر دانش آموزان برای ورود به این حوزه و نقش آنها در مرکز نوآوری دانش آموزی، در گپ طلوعی3 مهندس رضا عابدی، یک طلوعی کاربلد با دکتر محمد نوریزاده، از اعضای هیئت علمی دانشگاه فنی و حرفهای به گفتوگو نشستند.
در ادامه گزارشی از این گپ را میخوانید:
1- دانش آموز در کدامیک از حلقههای فرآیند نوآوری به عنوان بازیگر اصلی میتواند ایفای نقش کند؟ صرفا ایدهپرداز است یا میتواند نوآور هم باشد؟
لئوناردو داوینچی میگوید: «هر کودک یک هنرمند است مهم این است که هنرمند بماند.»
کارل ساگان فضانورد آمریکایی در عمومیسازی علم هم جمله مشابهی دارد: «هر کودک یک دانشمند است، مهم این است که دانشمند بماند.»
از پیامبر اسلام هم نقل شدهاست که میفرمایند: «در ابتدای تصمیمگیری با کودکان و جوانان مشورت کن و در انتها با پیران.»
فرآیند حل مسئله دو بخشی است: واگرا (خلاقانه: بچهها) و همگرا (تحلیلی: بزرگترها).
بخش واگرا مربوط به مباحث خلاقانه است که توسط بچهها مطرح میشود. در بخش همگرا نیز تجزیه و تحلیل مباحث توسط بالغین انجام میشود. دانش آموزان در ایدهپردازی، نقش قطعی دارند ولی با توجه به اشتیاقی که دارند میتوانند فراتر نیز بروند.
2- ورود دانش آموز به حلقه نوآوری و در نهایت کسبوکار چه محدودیتهایی دارد؟
– مشکلات ساختار اقتصادی و حقوقی ثبت شرکت که جایگاهی برای جوانان نمیبیند. باید فرآیند ثبت حتی به طور آزمایشی برای کودکان و نوجوانان فراهم باشد که دستکم بتوانند با فرآیند کار آشنا شوند.
نوعی شبیهساز ثبت شرکت که البته اسم و مشخصات وی جایی ثبت شود و مدرکی هرچند غیرالزامآور برای تشویق به آنها اعطا شود.
– مشکلات آموزشی شیوههای نوین و برخی متون درسی به مهارتهای سطح بالای تفکر و حل مسئله بیشتر میپردازند. ولی متأسفانه معلمان برای این امر مهم آموزش ندیدهاند. معلم خود باید تفکر خلاقلانه و انتقادی را فراگرفته باشد تا بتواند آن را به دانشآموز یاد بدهد. جدیدا دانشگاه فرهنگیان، رشته آموزش کارآفرینی را اضافه کرده. ولی باید آموزش خلاقیت و کارآفرینی بود. یا حتی آموزش مهارتهای نرم که خیلی بهتر بود. ولی همین نیز یک پیشرفت است.
– مشکلات فرهنگی خانوادهها و جامعه، پذیرای جوانی که کسبوکاری را راهانداخته نیست.
خانواده که از همان ابتدا مانع اصلی را پیشپای فرزندشان میگذارند. مانند جمله” فعلا درس بخوان تا بعد”.
اولویت گذاریهای 100سال گذشته و حتی هزاران سال قبل را به شهروندان قرن 21 تحمیل میکنیم.
– در حالی که توصیههای بزرگان دین ما این است که فرزندانت را برای عصر و دوران خودشان پرورش بده. خانوادهها را مشکل اصلی راه یافتن بچهها به حوزههای فناوری و نوآوری میدانم.
3- ورود دانش آموز (که هنوز به سن قانونی نرسیده) به حوزه کسبوکار با توجه به قانون جاری کشور مشکل حقوقی دارد یا خیر؟
– به لحاظ اکوسیستم کارآفرینی فضای حقوقی کشور ما برای بزرگسالان هم محدودیتهای زیادی دارد. چه برسد به کودکان و نوجوانان. در مقایسه با دانش آموزی که در آمریکا یک ساندویچفروشی جلوی خانه راه میاندازد. اگر شهرداری ما بود راحتترین راه، یعنی بستن این دکه را انتخاب میکرد. ولی برای کشوری که کارآفرینی و ارزشآفرینی در آن اولویت است؛ تمام ادارات دست اندرکار بودجه های ثبتی را خودشان تأمین می کنند. برایش مجوز میگیرند و در یک کار رسانهای هم رسالت اجتماعی سازمان خود را به نمایش میگذارند. و هم این موضوع را بین مردم جا میاندازند که برای ما کارآفرینی مهم است پس شما هم بروید سراغ کارآفرینی.
– در کشور ما نوجوان زیر 18 سال نمی تواند شرکت ثبت کند ولی می تواند جزو سهامداران شرکت باشد. با همه این اوصاف من اینها را مانع اصلی در کارآفرینی دانش آموزی نمیدانم.
مهمترین مانع، باورهای غلط والدین و خانوادهها در هدایت دانش آموز است.
4- با توجه به ویژگیهای حوزه کسبوکار (رقابتهای سالم و ناسالم، تجربه شکست، تجربه شهرت و ثروت) ورود دانش آموز به این فضا ممکن است. موجب چه آسیبهای اجتماعی یا روانشناختی با توجه به اقتضائات سنی او شود؟ آیا میتوان سازوکاری برای جلوگیری از این آسیبها در نظر گرفت؟
– این یکی از مناقشات علمی است که هنوز جای بحث بسیار زیادی دارد. البته روی سلامت جانوران تحقیقاتی انجام شده است که آیا چالش و ترس از شکار برای سلامت جانوران صید مفید است یا خیر؟!
ولی در مورد انسان نقش فشارهای روانی و تجربه شکست و پیروزی برای کودکان و نوجوانان هنوز جای بحث دارد.
تحقیقات نشان داده است که تن پروری و رفاه کامل و فراهم آوردن تمام نیازهای کودکی نقش مخربی در انگیزهها و شادی افراد پس از آن دوران دارد. ولی متأسفانه جو غالب آموزش و پرورش ما در جهت حذف هرگونه چالش برای دانش آموزان گام برمیدارد. این را شما با حذف امتحانات کمی و جایگزین شدن با ارزشیابی توصیفی میبینید. البته که به طرز درستی هم اجرا نمیشود. یعنی همان مزایا هم در اجرا و طراحی نادرست از دست میرود.
– به این تحقیق ژاپنیها که روی صید ماهی انجام دادهاند توجه کنید:
تعداد ماهیها چینیها در سواحلشان کافی نبود، برای تامین نیاز، مجبور به صید در دریا و دور از ساحل بودند. که برای رساندن صید به ساحل مجبور به فریز کردن آن میشدند. اما ماهی فریز شده مزه ماهی تازه را نداشت.
پس تصمیم گرفتند استخر پرورش ماهی بسازند، اما ماهی پرورشیافته هم به دلیل چربی زیاد آنها را به نتیجه و مزه دلخواه نرساند. پس تصمیم گرفتند داخل استخر کوسهای بیندازند و بعد نتیجه شگفتانگیز بود. این ماهیها همان مزه ماهی تازه دریایی را داشتند. یعنی برای رسیدن به شرایط عادی و مزه مطلوب نیاز به استرس خورده شدن داشتند!
5- فضای فکری حوزه دانش آموزی را چگونه میبینید؟ از نظر شما آیا والدین، معلمان و مسئولین به این ایده رسیدند که دانشآموز هم میتواند وارد حوزه کسبوکار شود؟ در این مورد افق را چگونه میبینید؟
– روحیه کنجکاوی و روحیه آفرینشگری دانش آموزان پتانسیل بسیار خوبی برای پرورش روحیه خلاقانه، نقادانه و حلال مسئله و کارآفرینانه و ارزشآفرینانه برای این نسل میسازد.
ولی اشکال اصلی از نسل قبل است که با باورهای قرن گذشته چرخ و موتور محرکه جوانان را از تکوتا میاندازد. همانطور که گفتم والدین مهمترند و هنوز به این دید نرسیدهاند که بچهها میتوانند به فضای کسبوکار وارد شوند.
ولی رویکردهای تازهای دارد شکل میگیرد که در کتابهای درسی دیده میشود. ولی متأسفانه معلمان برای آن اموزشها آمادگی ندارند. آموزش و پرورش مناطق مختلف به این نرسیدهاند که درس کاروفناوری و کارآفرینی و مدیریت تولید و درس تفکر و پژوهش کتاب دارد. ولی معلم ندارد و برای پرکردن ساعات معلمانی به کار میرود که ساعات تدریسشان پر نشدهاست.
من عضو گروه معلمان این درسها هستم. به دلیل ناآشنایی با موضوع، مرتب از نامناسب بودن کتابها مینالند که من به عنوان یک متخصص که البته نقشی در تهیه کتاب درسی نداشتهام و رفاقت و مصاحبتی هم با نویسندگان گرانقدر آنها نداشتهام، میدانم از بهترین منابع و مناسب ترین ساختار تشکیل شدهاند.
– در یکی از گروهها سوالی را مطرح کردم که حتی یک پاسخ هم نگرفتم.
گفتم شما میگویید ساختار کتاب خوب نیست، خب ساختار جایگزین را معرفی کنید. یک سرفصل تهیه بفرمایید که این سرفصل مناسب است. یک نفر هم جواب نداد چون مشکل اصلی کتاب نیست.
مشکل اصلی معلمانی هستند که مجبور شدهاند این کتاب بسیار عالی را تدریس کنند بدون این که دوره مرتب و متناسب ضمن خدمت را گذرانده باشند. من کتابی ترجمه کردهام به اسم Science Teaching Reconsidered یا بازنگری در تدریس علوم، یک فصل دارد با این عنوان که: «معلمان آن گونه درس میدهند که خود آموختهاند» .
پتانسیل دیگری که میتواند به این موضوع کمک شایانی کند، پژوهشسراهای دانش آموزی است که زیاد مورد استفاده و اقبال قرار نمیگیرد.
مراکز استعدادهای درخشان قرار بود مهارتهای تفکر و مهارتهای فراشناختی دانش آموزان نخبه را پرورش دهد ولی متأسفانه غالبا به دانش آموزان به چشم بشکه بزرگتری برای اطلاعات خام نگاه میکنند و در بسیاری از آنها به مهارتهای بالای شناختی و تفکر برتر مثل مهارتهای یادگیری، تجزیه و تحلیل، ساختن و خلق کردن و نوآوری و ارزشیابی و تفکر نقاد بهایی داده نمیشود. این پتانسیلها باید به طور ساختاری و ریشه ای مورد بازبینی قرار گیرند.
– خانوادهها باید به این دید برسند که بیش از کمیت و کیفیت غذا و پوشاک بچهها، و حتی بیش از کمیت و کیفیت آموختههای وی، باید به کمیت و کیفیت مهارتهای تفکر سطح بالای او بها بدهند.
اگر فرزندشان تجزیه و تحلیل را به خوبی یاد بگیرد هر شغلی که در آینده داشته باشد میدرخشد. اگر فرزندشان تفکر خلاق و نقاد را به خوبی یاد بگیرد نه این که تعاریف و تئوری آن را بداند، میتواند گزینههای انتخاب خود را در بزنگاه مسائل و مشکلات افزایش دهد.
اگر فرزند ما مهارت یادگیری را (که برترین مهارت فراشناختی است) آموزش ببیند خودش میتواند ندانستههایش را جبران کند. میتواند مهارتهای لازم را کسب کند. جامعه آینده به چنین شهروندانی نیاز دارد.
6- جایگاه مرکز نوآوری دانشآموزی کجای زنجیره ارزش حوزه دانش آموزی است؟ تسهیلگر است؟ توسعهدهنده؟ کاتالیزور؟ یا …؟
– رسالت اصلی مراکز نوآوری دانش آموزی که ساختاری نوپاست را در تأمین زیرساختهای حقوقی، فنی، علمی و مهارت افزایی بچهها برای محیط پرچالش آینده میدانم.
– مهارتهای مسئلهيابی و ایدهیابی آغازگر نوآوری است که باید به شیوههای مختلف دانش آموزان را تقویت کرد: یکی از راههای آن ایجاد رویدادهای مختلفی است که تفکر دانش آموزان را به تحرک وا میدارد. راه بعدی ایجاد وبینارهایی برای آموزش این مهارت است. ایجاد اردوهای مسئله یابی یکی از شیوههای معمول است. جمع آوری اولویتهای مسائل و اولویتهای پژوهشی ارگانهای مختلف هم شیوه دیگری است.
– در مرحله بعد هدایت دانش آموزان برای حل مسئله باید ساختار ارائه و داوری ایدهها تنظیم شود.
بعد هم ایجاد زیرساختهای هدایت دانش آموزان در فرآیند تجاری سازی ایده، نیازمند متخصصانی است که ضمن بهره مندی از دانش روز بتوانند با بیانی ساده وظیفه کوچینگ و منتورینگ را برای تیمهای دانش آموزی ایفا کنند.
– ایجاد ساختارهایی برای تبدیل ایدههای سخت افزاری و مکانیکی به محصول و پروتوتایپ یکی از نیازهای دیگری است که حتی پارکهای علمی و فناوری و مراکز رشد هم هنوز در این زمینه لنگ میزنند. نمونه های خارجی چنین شرکتها و مراکزی BlueFish در سیلیکون ولی است که به مخترعانی که ایده دارند و توانایی توسعه محصول یا حتی پروتوتایپ قابل تست را ندارند کمک میکند نمونه اولیه مناسبی با الگوهای طراحی صنعتی بسازند.
چنین مرکزی در ایران نداریم یا اگر داریم بنده اطلاعی ندارم. البته اطلاع دارم که یکی از دانشجویان عزیزم که البته الان استاد اختراعات و ابتکارات هستند جناب عبدالله شاملو، در دانشگاه صنعتی امیرکبیر یک FabLab به این منظور تأسیس میکنند.
– تیمسازی و جذب سرمایهگذار در مرکز نوآوری دانش آموزی وظیفهای است که به هیچوجه نباید به دانش آموز سپرده بشود. این وظیفه اختصاصی هر مرکز نوآوری دانش آموزی است. یعنی از این به بعد دیگر تقریبا دانش آموز نقش چندانی ندارد. هرچند باید از روند کار مطلع باشد تا در محصولات یا شرکتهای بعدی بتواند از این الگو استفاده کند.
7- نوآوری در حوزه دانش آموزی چطور تعریف میشود و به چه مصادیقی اطلاق میشود؟ آیا تفاوتی میان تعریف در ایران و خارج از کشور وجود دارد؟
– به طور کلی مبحث نوآوری و کارآفرینی دانش آموزی در دنیا مبحثی جدید است که نمونههای زیاد و کاملی در این زمینه نمیبینید. به همین دلیل اگر الگو و ساختار خوبی ساخته بشود میتواند در کل دنیا یک الگوی خوب تبدیل شود.
شخصا پژوهشسراهای دانش آموزی را یک الگوی بسیار جالب برای کشورهای درحال توسعه میدانم. شاید مراکز نوآوری دانش آموزی هم بتواند الگوی بعدی ما در دنیا باشد.
ولی نمونههایی در اطراف و اکناف دنیا پیدا کردهام:
– در آموزش پژوهش و ترغیب دانش آموزان به تحقیق علمی (که ممکن است پایهای برای ایجاد کسب-وکارهای نوآورانه باشد) نمونههای خوبی وجود دارد:
– SciencebyEmail- تکالیف هفتگی آموزشی برای دانش آموزان استرالیا میفرستد که در روز دوشنبه (یعنی اول هفتۀ آموزشی) تمام مدارس به مرور کارهایی که روز یکشنبه (تعطیل) دانش آموزان روی آن تکالیف انجام دادهاند میپردازند.
– Sciencebuddies.com الگوی خوبی برای انتخاب موضوع تحقیق درست کرده است که به ویزارد انتخاب موضوع معروف است. با چند پرسش پراکنده به دانش آموز موضوع دلخواهش را پیشنهاد میکند.
– Stevens Institute یک سری پروژههای همکاری بینالمللی دارد که دانش آموزان تمام کشورهای دنیا را در روزهای خاصی درگیر یک پروژه مشترک میکند که به موقعیت جغرافیایی مثل طول و عرض جغرافیایی و یا ارتفاع شهر یا روستای محل زندگی حساس است و از این طریق کار تیمی و ارتباط علمی در پروژههای تحقیقاتی را دانش آموز یاد میگیرد.
– جدیدا هم نشریه تایم «کودک دانشمند و مخترع» سال را قرار است برای هر سال معرفی کند.
امسال اولگیتانجالی رائو ۱۵ ساله که از بین ۵۰۰۰ آمریکایی انتخابشده، فناوریهایی ابداع کرده از جمله دستگاهی که میتواند سرب را در آب شناسایی کند و همچنین برنامهای که قادر به تشخیص آزار و اذیتهای اینترنتی است.